●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد

پاهایم جلبک بسته

و در دلم هزار پرنده بی نام و نشان آشیانه کرده

باز هم نیستی

نهایت شب

و کسی ناشناس واژه های علاقه را سر می برد

و کنج آواز مردگان می اندازد

نمی دانم

شاید آخر دنیاست

که عقربه ها به بن بست رسیده اند

کاش بیایی

سر بر شانه ات بگذارم

و عریان‌ترین حرف‌هایم را

شبیه هق هق پرنده های پر شکسته

یادت بیاورم




تاریخ: 26 / 2 / 1390برچسب:عریان‌ترین حرف‌هایم,
ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی